تاريخ : پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:مطلب,همراه تصویز, | 16:23 | نويسنده : ثنا بهرامی |


بعضی وقت ها یکی یه طوری می سوزونت

که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن

بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه

که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.

زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست



تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب واقعی, | 17:57 | نويسنده : ثنا بهرامی |

شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟؟؟
به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم ؟؟؟
مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه ؟؟؟
همینطوری که داری با خودت فکر میکنی
یهو یه چیزی یادت میاد !!!
یه چیز خیلی کوچیک ...
مثل یه خاطـــــــره ...
یه حـــــــرف ...
یه لبـــــــخند ...
یه نـــــــگاه ...
همین ... همین کافیه تا به خودت بیای
و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی !!!
که شده زندگیـــــــت ...
نفســـــــت ...



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب, | 21:28 | نويسنده : ثنا بهرامی |

بعضی وقتا هست،
که دوست داری یکی کنارت باشه،
محکم بغلت کنه
بذاره اشک بریزی تا سبک بشی
بعد آروم تو گوشت بگه:
دیوونه چته؟!
من که باهاتم..



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب بعضی وقتا, | 13:53 | نويسنده : ثنا بهرامی |

بــه نبودنت عادت کردم ...
امــا ...
مشکل ایـنـجــاست ...
کـه بـه بـودنـت ...
کنــار کسی جز خــودم ...
عـــادت نمیکنــم ...



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب نبودنت, | 13:51 | نويسنده : ثنا بهرامی |



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب, | 13:50 | نويسنده : ثنا بهرامی |



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب, | 13:28 | نويسنده : ثنا بهرامی |



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب, | 11:44 | نويسنده : ثنا بهرامی |

ــــیـــــچـــــ ــــــاره منم وقتیـــــــــــ
چـــــــ ــــــــــــــاره توییــــــــــــ



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب بیچاره, | 11:22 | نويسنده : ثنا بهرامی |

خـــُــــــــودکشی مَـــرگ قشنگیــــست ... 
که بـــِدان دِل بَــــستم ... 
دَســــــتِ کــَــــم هــَر دو سِــه شَــــب ســــیر ....
به فــــِــکــرَش هــــــــستَـــــم .... 
گاه بــــــــی گاه پــــــُر از پَـــــنجرهای خـــَطَرَم ... 
بـــــِــه سَـــرَم مــــیزند ایــــــن مــَرتــــبه ....
حَــــــتما بِـــــــــپَــــرَم ....



تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب خودکشی, | 11:19 | نويسنده : ثنا بهرامی |



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393برچسب:مطلب,مطلب عکس دار, | 18:19 | نويسنده : ثنا بهرامی |

زن وشوهری به باغ وحش رفتند، میمون نری را مشاهده کردند که با جفتش عشقبازی می کرد
زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستانه وعاشقانه ای
سپس به قفس شیرها رفتند شیر نر را دیدند که آرام و با فاصله اندک از جفتش نشسته بود
زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستا...نه ی اندوهباری است
شوهرش گفت : این بطری را به سمت جفت شیر نر بینداز
و ببین شیر نر چه عکس العملی نشان می دهد .
وقتی که زن شیشه را به طرف شیر ماده انداخت، شیرنر فوری بلند شد و بخاطر دفاع از جفتش با سر و صدای زیاد خود را سپر او کرد
اما هنگامی که شیشه ای را به سمت میمون ماده انداخت میمون نر از جفتش فاصله گرفت و به کناری دوید تا شیشه به او نخورد
شوهر به همسرش گفت : عزیزم نباید احساسات دروغین و ظاهری کسی تو را بفریبد
برخی انسانها هستند که با احساسات دروغین انسانها را می فریبند
نباید فریب ظاهرنمایی آنان را خورد , برخی انسانها هم ازباطن و عمق وجودشان افراد را دوست دارند . چه بسا هنرظاهر سازی را ندارند
اما میمون صفتان در این دور و زمانه چه زیادند وشیرصفتان چه اندک...



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:مطلب,مطل خواندنی, | 19:10 | نويسنده : ثنا بهرامی |

دختر بآس

ناز کنه ولی ؛

فقط واسه آقاش ...



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:مطلب,مطلب متفرقه, | 19:7 | نويسنده : ثنا بهرامی |

ببین دختر جون.....
روزی که ازدواج میکنی اونی که میخنده مادرته
چون تو داری خوشبخت میشی و تو رو تو لباس عروسی میبینه
اما اونی که غم داره و از درون از جدا شدنت اشک میریزه
اونی که تو تا عمر داری ناموسشی
اونی که نمی تونه پشتت نباشه
اونی که تو آبروشی
اونی که با نابودی تو کمرش میشکنه....
بابات.....
ببین چقد به این پسرایی که میان و میرن فکر میکنی ..!
چقد بخاطرشون هر کاری میکنی ....!
واسه اون بابا... اون مرد اصلی کل عمرت یکم وقت بذار .......
بدون.. محبت تورو با هیچ مهر و محبتی تو دنیا عوض نمی کنه ...
اونه که ناز واقعی تورو با دنیا میخره نه پسری که ناز بودن تورو
واسه ارضاء نیازهای روحی و جسمی خودش میبینه ...
به بابات محبت کن دوست داشتنتو ابراز کن ببین بهت خیانت میکنه؟...
ببین محبتتو با دختر خوشکلو خوش هیكل تر از تو میفروشه؟...
ببین اشکتو در میاره؟ ...
نکن ...
همیشه نیستا...



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:مطلب,مطلب متفرقه, | 18:57 | نويسنده : ثنا بهرامی |
.... ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ



نه مثل جبر...



نه مثل هندسه ...!



نه ﻣﺜﻞ ۱ منهای ۱



ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ۰ ﻣﯿﺸﻮﺩ



ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ



مثل نیمکت آخر...



زنگ آخر...



ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ



... ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﺏ ﺣﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ



مرا یاد بگیر....!
 
 



تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:مطلب,مطلب غمگین, | 18:52 | نويسنده : ثنا بهرامی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد